چشم وا کن احد آیینهء عبرت شد و رفت دشمن باخته بر جنگ مسلط شد و رفت آنکه انگیزه اش از جنگ غنیمت باشد با خبر نیست که طاعت به اطاعت باشد داد و بیداد که در بطن طلا آهن بود چه بگویم که غنیمت رکب دشمن بود داد و بیداد برادر که برادر تنهاست جنگ را وا مگذارید پیمبر تنهاست یک به یک در ملاء عام و نهانی رفتند همه دنبال فلانی و فلانی رفتند همه رفتند غمی نیست علی می ماند جای سالم به تنش نیست ولی می ماند مرد مولاست که تا لحظهء آخر مانده دشمن از کشتن او خسته شده ٬در مانده رفتند ,دشمن منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

داستان خرید اینترنتی گروه هنرهای آیینی اوتلار دانلود آهنگ | فاز تو موزیک، متن آهنگ و ترانه گروه تحقیقاتی نیروی نهفته بازار مشخص بیمه با طعم زندگی دنیای استارت اپ ها adalynvpawi04 tapak