????زِندگیـ‍مـ بــا تُـــــو قَشـنگه‍????

درست پارسال همین موقع ها بود که تصمیم گرفتم این وب رو بزنم که خاطرات روزای خوب و بدمون رو اینجا ثبت کنم یادمه وقتی وب رو نشونت دادم کلی ذوق کردی گفتی گیتی نگو که اینا همش کار خودته . و من غرق لذت شدم از تعریفای تو که انقدر خوشحال شدی یادمه خیابون مهدیه بودیم تو ماشین نشونت دادم گفتی گیتی چرا اینجا نشون دادی که نمیتونم بغلت کنم آخ من دورت بگردم علی جانم قربون تو بشم مهربون ترینم امروز ازم دور شدی که بگم علییی سالگرد وبلاگمونه توام بگی آرههه عشقم ???????????????????? 

چقدر زود گذشت یکسال با کلی لحظه های ناب کنارت کلی لحظه های ناراحتی که میخاستی بری رشت و من دل نگران و دلتنگ هرچی بیشتر میگذره خوشحالترم که یه قدم به زندگی مشترک نردیکتر میشیم  ولی ناراحتم که تو این سالها قشنگ و درست حسابی کنار هم نیستیم ولی بخاطر آیندمون مجبوریم تحمل کنیم????????

خلاصه ی همه حرفام.

یک سالگیت مبارک وبلاگ جان همدرد جان یاور تنهاییم 

ببخش که فقط وقتی دلم گرفته میام سراغت

مرسی که هستی دفترخاطرات مجازی منو علی❤

اگر مانده بودی تو را تا به عرش خدا می رساندم
اگر مانده بودی تو را تا دل قصه ها می کشاندم
اگر با تو بودم به شب های غربت که تنها نبودم
اگر مانده بودی ز تو مینوشتم تو را می سرودم
مانده بودی اگر نازنینم زندگی رنگ و بوی دگر داشت
این شب سرد و غمگین غربت با وجود تو رنگ سحر داشت
با تو این مرغک پر شکسته مانده بودی اگر بال و پر داشت
با تو بیمی نبودش زطوفان مانده بودی اگر همسفر داشت
هستیم را به اتش کشیدی سوختم من ندیدی ندیدی
مرگ دل ارزویت اگر بود مانده بودی اگر می شنیدی
با تو دریا پر از دیدنی بود شب ستاره گلی چیدنی بود
خاک تن شسته در موج باران در کنار تو بوسیدنی بود
بعد تو خشم دریا و ساحل بعد تو پای من مانده درگل
مانده بودی اگر موج دریا تا ابد هم پر از دیدنی بود
با تو و عشق تو زنده بودم بعد تو من خودم هم نبودم
بهترین شعر هستی رو با تو مانده بودی اگر می سرودم
مانده بودی اگر نازنینم زندگی رنگ و بوی دگر داشت

 

بازهم رفتی و جانم می رود.????????????????????

بازهم دوری و دلتنگی میهمانم می شود.????????????????????

صدای پای یلدا می اید .
کوچه ی بن بست پاییز 
در اخرین روز اذر 
ورویای نارنجی عاشقانه ی فصل ها
شبی را با یک دقیقه بیشتر تمام میکند .
گوشه و کنار از این شهر نارنجی
هرکس با معشوقه اش یک دقیقه را از دل میگوید 
من تورا کنارم دارم 
تنها دستانت را میگیرم 
اخر میدانی .
این مردم نمی دانند ،شهر نارنجی
قرار است فردا سپید شود .
دیگر برگ نباشد درخت ،عریان شود
میخواهم در این یک دقیقه،دستانت در دستانم باشد 
تا نکند تغییر شهرو بادهای برنده ی برگ ها 
تورا از من گیرد .

گاهی وقتا

از حس آرامش و عشقی که کنارت تجربه می کنم

چنان سبک می شم

که

رها و آزاد بودن برگ های پاییزی

رو حتی حس می کنم

تو دنیای دو نفره ی عاشقونمون

 

من به این میگم:

« معـجـــــــزه ی ِ عشــــــق »

معجزه ی عشقی که نگاهمو به زندگی می تونه عوض کنه حتی

کنار تــــــو????

شونزدهمین ماهگردمون مبارک جانه جانانم????????????❤❤❤

جان و جهان من، روزها، لحظه ها و ثانیه های زندگی ام سرشار از عطر توست. دلم می خواهد در این روز بهترین واژه ها و جمله ها و بهترین هدیه های دنیا را نثار تو کنم.
عزیزترینم، ضرورت زندگی ام، تو مثل هوایی هستی که برای نفس کشیدن به آن احتیاج دارم. تاب لحظه های بی تو بودن را ندارم، دلتنگی ات جهان را برایم تیره و تار می کند و نبودنت دنیا را برایم تبدیل به زندانی با دیوارهای بلند می کند که راه فراری از آن نیست.
کنار تو بودن است که به من انگیزه زندگی می دهد، بودن توست که باعث می شود شوق زندگی داشته باشم. اگر نباشی انگار که جهانم از حرکت ایستاده، روزها و لحظه هایم همه بیهودگی ست.
به تو می گویم دوستت دارم” تو که مهربانیت را شماری نیست، و این بهترین جمله ی دنیاست.
دوستت دارم هویت عشق است از همان دست که زبان هویت انسان است. انسان پنهان در زبان است و عشق پنهان در دوستت دارم” ” 
امشب شب میلاد توست زیباترین شب زندگی من.

وقتی بدنیا اومدی نمیدونستی که روزی دلیل نفس های یکی میشی عشق زندگیم????????????☺❤

 

شب میلادت هزاران بار مبارک جان و جهانم❤????

امروز ماهگردمونه.

مثل سری های قبل تبریک نگفتی . یه متن طولانی نفرستادی که توش پر باشه از ابراز علاقه . حتی نگفتی ماهگردمون مبارک . شاید منم جای تو بودم سرم گرم بود دورم شلوغ بود یادم میرفت ولی نه من حتی تو اوج شلوغی دورم باز به تو فکر میکنم . امروز کنارم نیستی پیشم نیستی اما میدونم اونجایی که هستی بد نیستی پس نگران نیستم تو خوش باش برام کافیه . مهم نیست که من چه حالی دارم . مهم نیست که من بین جمع و دلم جای دیگست مهم نیست که شب با گریه میخوابم و صبح که چشمامو باز میکنم بازم اشکدیگه هیچی مهم نیست شاید قبلا مهم بودم اما الان دیگه مهم نیستمقبلا میگفتم‌ کنار هم خوش باشیم اما الان میگم امیدوارم خوش باشی

 

ماهگردمون مبارک????

قلبم را به تو دادم که عشق منی، با تو آمدم، آمدم تا جایی که تو می‌خواهی با تو می‌آیم، می‌آیم به هر جا که بروی، با تو می‌روم، می‌روم هر جا که بروی . نیست جایی که بی تو باشم، نیست هوایی که بی تو نفس کشیده باشم نیست یادی در قلبم جز یاد تو، نیست مهری در وجودم جز مهر تو نیست جایی بی عطر نفس‌های تو، نیست راهی بی یاد نگاه تو همه جا خاطره، همه جا عشق، همه جا عطر حضور تو چشمانم هنوز غرق نگاه زیبای تواند آنچه پنهان است در پشت نگاهت، دنیای عاشقانه من است همه جا با

تو را می‌خواهم برای پنجاه سالگی شصت سالگی هفتاد سالگی تو را می‌خواهم برای خانه‌ای که تنهاییم تو را می‌خواهم برای چای عصرانه تلفن‌هایی که می‌زنند و جواب نمی‌دهیم تو را می‌خواهم برای تنهایی تو را می‌خواهم وقتی باران است برای راهپیمایی آهستۀ دوتایی نیمکت‌های سراسر پارک‌های شهر برای پنجرۀ بسته و وقتی سرما بیداد می‌کند تو را می‌خواهم برای پرسه زدن‌های شب عید نشان کردن یک جفت ماهی قرمز تو را می‌خواهم برای صبح برای ظهر برای شب برای همۀ عمر تو را برای یک روز و دو

همه ی داشته های من تو را برای همه ی شب های بی مهتاب برای کوچه های پر از سکوت برای دشت های بی گل برای دریاهای خشک شده برای آسمان های بی باران و برای همه ی چیزهایی که باید باشد و نیست می خواهم چون وقتی تو هستی همه چیز هست و جبران همه ی نبودن های منی نگاه تو در نگاه معصومانه ی تو دلنشین ترین دشت های سبز خیال را کشیدم و زیباترین آرزوهایم را دیدم تو از کدام طلوع خورشیدی که سراپا همه نوری و من با تو هر لحظه پر از سرور.

امشب بعد از ۴ ماه اومدم برات بنویسم. تو این ۴ ماه اتفاقات عجیبی افتاد خیلی عجیب درست دو ماه پیش بود که داشتیم تو سر و کله ی هم میزدیم بیشترش هم من بودم چون از بلاتکلیفی خسته بودم.از اینکه نمیدونستم قراره چی بشه پریشون بودم.توام کم فشاری روت نبود ولی نمیتونستی کاری کنی نمیدونم چیشد که یهو تیرماه تصمیم جدی گرفتی و همه ی سختی‌های راه رو به جون ی و قدم تو این راه گذاشتی اما بخاطر همه ی مرد بودنات ازت ممنونم .